زهرا عابدیان؛ سیده بتول حسن پورازغدی؛ علیرضا فدایی؛ زهره عباسی؛ حبیب اله اسماعیلی
دوره 14، شماره 3 ، مهر و آبان 1386، ، صفحه 172-178
چکیده
زمینه و هدف: خستگی جنبه ای شایع در زندگی زنان، باردار است و 80 درصد زنان، آن را یکی از 10 مورد نگرانی در ارتباط با سلامتی خود ذکر می کنند. ماساژ با تاثیر بر سیستم عصبی عضلانی باعث آرام سازی عضلانی، افزایش جریان خون و افزایش دفع مواد زاید از جمله اسید لاکتیک می شود که منجر به آزاد سازی انرژی نیز می گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ...
بیشتر
زمینه و هدف: خستگی جنبه ای شایع در زندگی زنان، باردار است و 80 درصد زنان، آن را یکی از 10 مورد نگرانی در ارتباط با سلامتی خود ذکر می کنند. ماساژ با تاثیر بر سیستم عصبی عضلانی باعث آرام سازی عضلانی، افزایش جریان خون و افزایش دفع مواد زاید از جمله اسید لاکتیک می شود که منجر به آزاد سازی انرژی نیز می گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ماساژ بر شدت خستگی زایمان در زنان نخست باردار مراجعه کننده به زایشگاه بنت الهدی بجنورد سال 1384 انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 62 زن نخست باردار 18 تا 32 ساله با شرایط زایمان طبیعی انجام گردید. واحدهای پژوهش به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه ماساژ و مراقبت های معمول قرار گرفتند. گروه آزمایش (32 نفر) ماساژ پشت، پا و یا هر دو بنا به تمایل خود دریافت می نمودند و در گروه کنترل (30 نفر) ماساژ انجام نمی شد. در دو گروه شدت خستگی قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه مداخله در هر سه فاز زایمانی توسط مقیاس تطابق دیداری خستگی اندازه گیری و ثبت می گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تی دانشجویی، تی زوجی، مجذور کای و آزمون خطی انجام گردید.
یافته ها: شدت خستگی در فاز نهفته و انتقالی در دو گروه اختلاف معنی دار آماری داشت اما در فاز فعال، اختلاف معنی دار آماری مشاهده نگردید. اختلاف میانگین شدت خستگی قبل و بعد از انجام ماساژ در گروه ماساژ در فاز انتقالی اختلاف معنی دار آماری نشان داد.
نتیجه گیری: ماساژ شدت خستگی فاز نهفته انتقالی زایمان را کاهش داده و از آن جا که بیشترین میزان خستگی در فاز انتقالی زایمان می باشد، می تواند به عنوان یک روش غیر دارویی و غیر تهاجمی در کاهش خستگی مادران و ارتقا سلامت آنان مورد استفاده قرار گیرد.
زهره خلجی نیا؛ حسین حسن آبادی؛ زهرا عابدیان؛ حبیب اله اسماعیلی
دوره 14، شماره 3 ، مهر و آبان 1386، ، صفحه 185-191
چکیده
زمینه و هدف: قاعدگی دردناک از مشکلات شایع زنان در سنین باردار است که مشکلات اجتماعی، روانی، جسمی و اقتصادی به بار می آورد. از آن جایی که عوامل روحی- روانی بر شرایط جسمی و بر درک درد موثر است، لذا پژوهشی با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی دانشجویان علوم پزشکی مشهد با و بدون درد قاعدگی اولیه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: قاعدگی دردناک از مشکلات شایع زنان در سنین باردار است که مشکلات اجتماعی، روانی، جسمی و اقتصادی به بار می آورد. از آن جایی که عوامل روحی- روانی بر شرایط جسمی و بر درک درد موثر است، لذا پژوهشی با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی دانشجویان علوم پزشکی مشهد با و بدون درد قاعدگی اولیه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی است که جامعه پژوهش آن دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1383 بودند. 200 دانشجوی دختر به روش سهمیه ای و بر اساس فرم انتخاب واحد پژوهش انتخاب شدند. واحدهای پژوهش فرم مصاحبه مشخصات فردی- خانوادگی و سبک زندگی و فرم مصاحبه حمایت اجتماعی کاسدی را نیز پاسخ دادند. سپس پرسشنامه شدت درد قاعدگی، پرسشنامه تاریخچه قاعدگی و پرسشنامه شخصیتی آیزنک در روزهای معین تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور کای، آزمون دقیق فیش، آزمون تی، من ویتنی و مدل رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه با و بدون درد قاعدگی از نظر فراوانی درونگرایی تفاوت معنی دار وجود داشت. به طوری که 67 نفر (67 درصد) گروه با درد قاعدگی، درونگرا بودند، در حالی که 12 نفر (12 درصد) گروه بدون درد قاعدگی درونگرا بودند. اختلاف معنی داری بین دو گروه با و بدون درد قاعدگی از نظر فراوانی روان رنجور خوبی وجود داشت. به طوری که 52 نفر (52 درصد) گروه با درد قاعدگی روان رنجور خو بوده و 10 نفر (10 درصد) گروه بدون درد قاعدگی روان رنجور بودند. اختلاف معنی داری بین دو گروه با و بدون درد قاعدگی از نظر فراوانی روان پریش خویی وجود داشت. به طوری که 72 نفر (72 درصد) گروه با درد قاعدگی روان پریش خو و 32 نفر (32 درصد) گروه بدون درد قاعدگی روان پریش خو بودند.
نتیجه گیری: زنان با درد قاعدگی اولیه در مقایسه با زنان بدون درد قاعدگی اولیه بیشتر دارای ویژگی های شخصیتی درونگرایی، روان رنجور خوبی و روان پریش خوبی بودند.
زهرا عابدیان؛ سیدرضا مظلوم؛ زهرا شجاعیان؛ نغمه مخبر
دوره 12، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1384، ، صفحه 37-43
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه ...
بیشتر
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 40 زن یائسه مراجعه کننده به کلینیک های یائسگی و زنان شهر مشهد که سابقه هورمون درمانی و بیماری روانی در زمان حال و گذشته و کنتراندیکاسیون جهت هورمون درمانی نداشتند، انتخاب و بر حسب تمایل در دو گروه قرار گرفتند. پس ازارزیابی افسردگی اولیه، گروه هورمون درمانی 625 هزار میلی گرم استروژن کونژوگه و 2.5 میلی گرم مدروکسی پروژسترون استات روزانه و به مدت 6 هفته دریافت کرده و گروه کنترل هیچ هورمونی دریافت نمی کردند. جهت گردآوری داده ها از فرم انتخاب نمونه مشخصات دموگرافیک، آزمون افسردگی یک مقیاس سندرم پیش از قاعدگی، مقیاس حمایت اجتماعی کاسدی، عزت نفس آیزنگ، نگرش نسبت به هورمون درمانی و یائسگی استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های مستقل تی مزدوج و آنالیز واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره افسردگی ابتدای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل به ترتیب ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?? و در انتهای مطالعه ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?بود که مقایسه میانگین نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه اختلاف معنی دار داشت (?.??>P) اما مقایسه میانگین تفاوت نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل اختلاف معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: مصرف و عدم مصرف هورمون درمانی جایگزینی اثری بر میزان افسردگی زنان یائسه ندارد. لذا پیشنهاد می گردد مطالعات درسطح وسیع تر، با روش های هورمونی متفاوت و طول مدت بیشتر مدنظر قرار گیرد.